پایگاه پاسخگویی به سؤالات و شبهات (ایکس – شبهه): چرا تفکیک نموده و بگوییم به جز خواب یا ...؟ مگر همین عالم ماده که محسوس و مُدرک ما میباشد، دائماً در حال حدوث و مرگ و زندگی دوباره نمیباشد؟! اگر از آن چه میبینیم، نتیجهی عقلی نگیریم، از چه چیزی میتوانیم نتیجه بگیریم؟ مفاهیم بدون مصداق بیرونی و قابل شهود؟!
ذهن انسان (اعم از مؤمن، کافر، عاقل، دیوانه و ...)، تا وقتی زنده است، فعال بوده و درگیر میباشد. نه عقل و شناخت عقلی محدود است، نه وحی و شناخت وحیانی محدود است و نه عالَم (حتی علوم طبیعی و تجربی) محدود است؛ و نه شئون گوناگون زندگی انسان و ارتباط او از خدا تا اشیای بیجان - پس ذهن همیشه فعال و درگیر میباشد. لذا هیچ گاه نباید از دغدغه ذهنی، یا پیشآمد سؤال یا حتی شبهه، یا توجه ویژهی ذهن به یک مقوله و ... ترسید، بلکه باید مراقب بود که از سویی ذهن دچار هرزهگردی نشود، در هر امری سمت و سوی درست بیابد و در جهت رسیدن به معرفت و شناخت صحیح حرکت کند؛ و از سویی دیگر، انسان دچار "وسواس ذهنی" نشود، وسواس به هر مقداری و در هر موردی بد است.
معاد:
دقت کنیم که وقتی گفته میشود «حیات پس از مرگ»، منظور همان «معاد» است، یعنی "عود" و بازگشت به سوی او، یعنی حشر، حساب و کتاب و بالاخره نتیجهی افکار، اعتقادات و اعمال؛ وگرنه اصل «حیات پس از مرگ» را کسی منکر نیست، منتهی یکی میگوید: انسان در چرخهی طبیعت تجزیه و ترکیب میشود و این همان حیات پس از مرگ است – دیگری میگوید: به شکل پرنده و روح و ... در میآید و در همین دنیا زندگی میکند – آن یکی میگوید: تناسخ وجود دارد و دوباره در پیکر دیگری متولد میشود ...! و خلاصه شناخت اگر مبتنی بر عقل، علم و وحی نگردید، حتماً مبتنی بر ظنّ و گمان خواهد بود که البته هیچ بار علمی ندارد و گویا حقیقت نمیباشد.
« وَمَا يَتَّبِعُ أَكْثَرُهُمْ إِلاَّ ظَنًّا إَنَّ الظَّنَّ لاَ يُغْنِي مِنَ الْحَقِّ شَيْئًا إِنَّ اللّهَ عَلَيمٌ بِمَا يَفْعَلُونَ » (یونس، 36)
ترجمه: و بيشتر آنها (در اعتقاداتشان) جز از ظنّ و گمان پيروى نمىكنند، با آنكه بىترديد (ظنّ و) گمان از هيچ حقّى بىنياز نمىسازد، همانا خداوند به آنچه مىكنند داناست.
**- پس وقتی میگوییم «معاد» به معنای عود و بازگشت به سوی پروردگار عالم میباشد، از این رو شناخت و باور این حقیقت، به شناخت و ایمان به الله جلّ جلاله (توحید) باز میگردد و با آن تعریف، معنا و اثبات میگردد.
**- پس هر کس که به توحید شناخت و ایمانی نیاورده باشد، نمیتواند راجع به معاد به شناخت و ایمان درستی برسد، اما آن که اعتقاد دارد، در این شناخت نیز از "عقل" و "وحی" بهره میبرد.
الف – وقتی "عقل" خداوند سبحان را شناخت، فهمید که او علیم و حکیم است، نتیجه میگیرد که کار بیهوده و عبث نمیکند، پس عالم هستی، دنیا و انسان را با این عظمت و پیچیدگیها و نظم حاکم بر آن، بیهوده و باطل نیافریده است، سرانجامی دارد، پس حتماً هدایت (تکوینی و تشریعی) دارد و این هدایت به سوی هدف و مقصدی حکیمانه روان میباشد؛ و هر کس جز این را باور داشته باشد، به دنبال همان تصورات مبتنی بر ظنّ و گمان غیر عقلی و غیر علمی خود رفته است:
« وَمَا خَلَقْنَا السَّمَاء وَالْأَرْضَ وَمَا بَيْنَهُمَا بَاطِلًا ذَلِكَ ظَنُّ الَّذِينَ كَفَرُوا فَوَيْلٌ لِّلَّذِينَ كَفَرُوا مِنَ النَّارِ » (ص، 27)
ترجمه: و ما آسمان و زمين و آنچه را ميان آن دو هست لغو و بيهوده نيافريديم، آن گمان كسانى است كه كفر ورزيدند، پس واى به حال كسانى كه كافر شدند از آتش (دوزخ).
ب – حتی انسان [چه عاقل و چه سفیه]، کار بیهدف انجام نمیدهد و از هر کاری، رسیدن به نتیجهای (چه حق و چه باطل) را دنبال میکند، اگر چه یک جرعه آب بنوشد، تا تشنگیاش برطرف شود. پس میفهمد که اگر قیامت و معادی در کار نباشد، همه چیز عبث (بیهوده) میشود و هر کار بیهودهای باطل است، اما او حق است و عالم هستی را به حق آفریده است.
« وَهُوَ الَّذِي خَلَقَ السَّمَاوَاتِ وَالأَرْضَ بِالْحَقِّ وَيَوْمَ يَقُولُ كُن فَيَكُونُ قَوْلُهُ الْحَقُّ وَلَهُ الْمُلْكُ يَوْمَ يُنفَخُ فِي الصُّوَرِ عَالِمُ الْغَيْبِ وَالشَّهَادَةِ وَهُوَ الْحَكِيمُ الْخَبِيرُ » (الأنعام، 73)
ترجمه: و او كسى است كه آسمانها و زمين را به حق آفريد، و هر گاه كه مىگويد: «باش»، بىدرنگ موجود شود سخنش راست است و روزى كه در صور دميده شود، فرمانروايى از آنِ اوست داننده غيب و شهود است و اوست حكيم آگاه.
**- اگر قیامتی در کار نباشد، چه فرقی بین "عقل و جهل" - "ایمان و کفر" – "عدل و ظلم" – "ارزش و ضد ارزش" و ...، باقی میماند؟! در این نگاه، حتی مکاتب مادی، توصیههای روانشناختی، علوم تربیتی، قوانین و بایدها و نبایدهای همگان نیز بیهوده میشود، چرا که نتیجه و عاقبت همه یکسان میگردد، همه پس از مدتی میمیرند و در خاک میپوسند. لذا در مورد کفار فرمود که سخن حق و باطل، دانستن و ندانستن و علم جهل، انسان بودن یا نبودن، نزد آنان یکسان است:
« إِنَّ الَّذِينَ كَفَرُواْ سَوَاءٌ عَلَيْهِمْ أَأَنذَرْتَهُمْ أَمْ لَمْ تُنذِرْهُمْ لاَ يُؤْمِنُونَ » (البقره، 6)
ترجمه: بىترديد كسانى كه كفر ورزيدند (و بر كفر خود اصرار دارند) بر آنها يكسان است چه بيمشان دهى يا بيمشان ندهى ايمان نخواهند آورد.
**- اگر قیامتی نباشد، آن که زنده است و در فقر زندگی میکند، چرا دزدی نکند؟ آن که غریزهی شهوتش فوران کرده، چرا زنا و تجاوز نکند – آن که زورش میرسد، چرا دیگران را به سلطه و بندگی نکشاند – آن که رسیدن به آمالش مستلزم ظلم، جنایت و خونریزی است، چرا چنین نکند؟! از این روست که ساختار تمامی مکاتب مادی (به ویژه در عصر ما)، مبتنی بر فردگرایی یا به تعبیر دیگری "من گرایی" (اومانیسم) بوده و چیزی جز «لذت» که مستلزم «قدرت» است را هدف نمیگیرند و ارزش و ضد ارزش را بیمعنا، بیاصالت و مساوی قلمداد میکنند و در نهایت، هر کس هر کاری که دلش خواست و زورش رسید، انجام میدهد:
« وَلِتَصْغَى إِلَيْهِ أَفْئِدَةُ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ وَلِيَرْضَوْهُ وَلِيَقْتَرِفُواْ مَا هُم مُّقْتَرِفُونَ » (الأنعام، 113)
ترجمه: و [چنين مقرر شده است] تا دلهاى كسانى كه به آخرت ايمان نمىآورند به آن [سخن باطل] بگرايد و آن را بپسندد، و تا اينكه آنچه را بايد به دست بياورند، به دست آورند. (هر گناهی که بخواهند، مرتکب شوند، جبری جلوی آنان را نمیگیرد)
**- اما، موحد میداند که نه دنیا با این عظمت و نظم هماهنگاش بیهدف و بینتیجه خلق شده است و نه همه چیز با هم مساوی است، پس حتماً باید "معاد" و قیامتی باشد تا نتیجهی سعی و تلاش هر کسی دیده شود، به حساب آید و به خودش بازگردانده شود.
« قُل لاَّ يَسْتَوِي الْخَبِيثُ وَالطَّيِّبُ وَلَوْ أَعْجَبَكَ كَثْرَةُ الْخَبِيثِ فَاتَّقُواْ اللّهَ يَا أُوْلِي الأَلْبَابِ لَعَلَّكُمْ تُفْلِحُونَ » (المائده، 100)
ترجمه: بگو: هرگز پليد و پاك (چه از روان انسانى باشد و چه از عقايد و اخلاق و عمل وى) يكسان نيستند هر چند زيادى پليدها تو را به شگفت آورد. پس اى صاحبان خرد، از خدا پروا كنيد، شايد رستگار گرديد.
« أَمَّنْ هُوَ قَانِتٌ آنَاء اللَّيْلِ سَاجِدًا وَقَائِمًا يَحْذَرُ الْآخِرَةَ وَيَرْجُو رَحْمَةَ رَبِّهِ قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَإِنَّمَا يَتَذَكَّرُ أُوْلُوا الْأَلْبَابِ » (الزّمر، 9)
ترجمه: (آيا آن كافر اهل عذاب بهتر است) يا كسى كه ساعات شب را در حال سجود و قيام، طاعت و خضوع دارد، از (عذاب) آخرت مىترسد و رحمت پروردگار خود را اميدوار است؟ بگو: آيا كسانى كه مىدانند با كسانى كه نمىدانند يكسانند؟ جز اين نيست كه تنها صاحبان خرد ناب متذكر مىشوند.
**- آیا کسی که از گنجینهی عقل [چه عقل شناختی، چه عقل تدبیری و چه عقل معاش و ...] بهره میبرد، با کسی که عقل خود را آکبند و مدفون نگاه داشته است، برابر میباشد؟ آیا شخص یا جامعهای که تلاش علمی دارد، با شخص یا جامعهای که هیچ تلاش علمی ندارد، برابر است؟ آیا فعال با تنبل برابر است؟ یا انسان با اخلاق و ارزشی، با انسان بیاخلاق و بی ارزش برابر است و...؟! همگان گواهی خواهند داد که خیر برابر نیستند. حال آن که اگر قیامتی نباشد که همه برابر میشوند!
آیا ممکن است که تک به تک افکار، نیات و اعمال در همین دنیا نیز نتایج متفاوت و حتی متغایر و متضاد داشته باشند، اما مجموع آنها نداشته باشد و در نهایت همه خاک شوند و در خاک بپوسند و نتایج یکسان گردد و آن هم عبث؟!
نتیجه:
پس آن که قوهی عاقله را به کار نیانداخته و هنوز خدا را نشناخته و به او ایمان نیاورده است، هرگز نمیتواند معاد و بازگشت به سوی او را بشناسد و بدان ایمان بیاورد؛ او باید کار تفکر و مطالعهی حقایق هستی را از نقطهی دیگری (خداشناسی) آغاز کند – اما آن که خدا را شناخته و به او ایمان آورده است، تردیدی ندارد که اولاً خلقت عبث و باطل نمیباشد – ثانیاً به سوی هدفش هدایت (تکوینی و تشریعی) میشود – ثالثاً برای هر کاری پایان و نتیجهای هست – رابعاً هیچ گاه حق و باطل، ارزش و ضد ارزش، علم و جهل، عدل و ظلم و ...، مساوی یکدیگر نمیباشند ...؛ پس یقیناً همانگونه که مکرر متذکر گردید، معاد و حیات اخروی [حشر، بازگشت، حساب و کتاب، تجسم اعمال ... و بالاخره "نتیجه"، که در اجر و مکافات تعریف شده است] حقیقت دارد و قابل انکار یا حتی تردید نمیباشد.
مشارکت و همافزایی (سؤال کوتاه و نشانی لینک پاسخ، جهت ارسال به دوستان در فضای مجازی)
*- معاد - چگونه میشود عالم بعد از مرگ را اثبات کرد – البته راهی به جز خواب و بیداری؟
http://www.x-shobhe.com/shobhe/7524.html